پيام
جزتو
92/4/23
پيام رهايي
* هو الحسيب*"حکايت".... درويشي کودکي داشت که از غايت محبّت، شبْ پهلوي خودش خوابانيدي شبي ديد که آن کودک در بستر مي نالد و سر بر بالين مي مالد گفت: اي جان پدر چرا در خواب نمي روي؟ گفت: اي پدر! فردا روزِ پنج شنبه است و درس هاي يک هفته پيشِ استاد عرضه مي بايد از بيم در خواب نمي روم مبادا که درمانم
پيام رهايي
آن دوريش صاحب حال بود. اين سخن بشنيد نعره اي زد و بيهوش شد
چون با خود آمد گفت: واويلا، وا حَسْرَتا
کودکي که درسِ يک هفته پيش معلّم عرض بايد کرد شب در خواب نمي رود
پس مرا که اعمالِ هفتاد ساله در روز مظالم برخدايِ عالم الاَسرار عرض بايد کرد
حال چگونه باشد؟
قالَ رَسُولُ الله صلى الله عليه وآله
حاسِبُوا اَنْفُسَکُمْ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا
به محاسبه نفس خويش بپردازيد پيش از آنکه حسابرسى شويد