پيام
+
[تلگرام]
#برگ_سبز
امين در امانتداري
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الرحيم
شيخ مرتضي انصاري، مرجع تقليد شيعيان بود. وي روزي که از دنيا رفت با آن ساعتي که به صورت يک طلبه فقير دزفولي، وارد نجف شد، فرقي نکرد. وقتي مردم خانه او را ديدند، متوجه شدند که او مانند فقيرترين مردم زندگي ميکند.
روزي شخصي به ايشان گفت: آقا! خيلي هنر ميکنيد که اين همه وجوهات به دست شما ميآيد و از آنها هيچگونه استفاده شخصي نميکنيد.
شيخ مرتضي گفت: چه هنري کردهام!
مرد سؤالکننده گفت: چه هنري از اين بالاتر!
شيخ مرتضي گفت: حداکثر، کار من، مثل کار خرکچيهاي کاشان است که ميروند اصفهان و برميگردند. خرکچيهاي کاشان پول ميگيرند که بروند از اصفهان کالا بخرند و بياورند. آيا شما ديدهايد که اينها به مال مردم خيانت کنند! اين مسئله، مسئله مهمي نيست که به نظر شما مهم آمده است
داستانهاي معنوي، ص264-265
انديشه نگار
96/6/18